اطلاع از اهمیت دروس پایه در کنکور سراسری (به عنوان هدف اصلی دوره دبیرستان) قطعاً سبب جدیت بیشتر شما دانش آموزان در سالهای پایه خواهد شد. مقایسه تعداد صفحات دروس عمومی داوطلبان کنکور سراسری
به همین دلیل در این بخش به بررسی حجم دروس پایه و تعداد سؤالات کنکور که از دروس پایه مطرح میشود میپردازیم.
مقایسه تعداد صفحات دروس اختصاصی داوطلبان گروه علوم ریاضی و فنی
پایه تحصیلی | تعداد کتاب | درصد | صفحات کتاب | درصد |
اول دبیرستان | 1 | 6/25 | 174 | 6/51 |
دوم دبیرستان | 5 | 31/25 | 831 | 31/1 |
سوم دبیرستان | 5 | 31/25 | 806 | 30/1 |
پیشدانشگاهی | 5 | 31/25 | 861 | 31/29 |
جمع | 16 | 100 | 2672 | 100 |
سهم دروس اختصاصی پایه و پیش دانشگاهی گروه علوم ریاضی و فنی در کنکور
نام درس | پایه اول | پایه دوم | پایه سوم | کل پایه | پیشدانشگاهی |
ریاضی | - | 15 تا 17٪ | 20٪ | 35 تا 37٪ | 63 تا 65٪ |
فیزیک | 14 تا 17٪ | 16 تا 18٪ | 28 تا 31٪ | 61 تا 63٪ | 37 تا 39٪ |
شیمی | - | 20 تا 21٪ | 35 تا 38٪ | 56 تا 58٪ | 42 تا 44٪ |
مقایسه تعداد صفحات دروس اختصاصی داوطلبان گروه علوم تجربی
پایهی تحصیلی | تعداد کتاب | درصد | صفحات کتاب | درصد |
اول دبیرستان | 1 | 9/5 | 174 | 84/5 |
دوم دبیرستان | 5 | 4/29 | 759 | 5/25 |
سوم دبیرستان | 6 | 3/35 | 1014 | 1/34 |
پیشدانشگاهی | 5 | 4/29 | 1030 | 51/34 |
جمع | 17 | 100 | 2977 | 100 |
سهم دروس اختصاصی پایه و پیشدانشگاهی گروه علوم تجربی در کنکور
نام درس | پایهی اول | پایهی دوم | پایهی سوم | کل پایه | پیشدانشگاهی |
زمینشناسی | - | - | 51 تا 53٪ | 51 تا 53٪ | 47 تا 49٪ |
ریاضی | - | 21 تا 23٪ | 31٪ | 52 تا 54٪ | 46 تا 48٪ |
زیستشناسی | - | 20 تا 22٪ | 32 تا 34٪ | 54 تا 56٪ | 44 تا 46٪ |
فیزیک | 11 تا 13٪ | 13 تا 16٪ | 28 تا 31٪ | 55 تا 57٪ | 45 تا 47٪ |
شیمی | - | 20 تا 22٪ | 35٪ | 55 تا 57٪ | 45 تا 47٪ |
ویژگی اورببتال مولکولی الکترونهای اتمهای تشکیل دهنده یک مولکول در اوربیتالهای مولکولی آن قرار میگیرند. اوربیتال مولکولی حاصل ادغام و یا تفاضل توابع موج دو یا چند اوربیتال اتمی است. اوربیتالهای مولکولی را به دو نوع پیوندی و ضدّ پیوندی تقسیمبندی میکنند. اگر برهمکنش بین اوربیتالهای اتمی از نوع برهم کنش سازنده باشد در این صورت توابع موجی مربوط به اتمها با همدیگر جمع میشود و اوربیتال مولکولی حاصل شده از نوع پیوندی است. اگر برهمکنش بین اوربیتالهای اتمی از نوع برهم کنش غیر سازنده یا مخرّب باشد در این صورت تفاضل توابع موجی مربوط به اتمها از همدیگر در نظر گرفته میشود و اوربیتال مولکولی حاصل شده از نوع ضدّ پیوندی است. در شیمی بر حسب سطح انرژی اوربیتالهای مولکولی بالاترین اوربیتال مولکولی دارای الکترون را HOMO و پایینترین اوربیتال مولکولی فاقد الکترون را LUMO مینامند. کلمه HOMO مخفف Highest occupied molecular orbital است و کلمه LUMO مخفف Lowest unoccupied molecular orbital است. از نمادهای σ ،π، و ... برای اوربیتالهای مولکولی پیوندی و از نمادهای *σ* ،π، و ... برای اوربیتالهای مولکولی ضدّ پیوندی استفاده میشود. اوربیتال مولکولی σ زمانی تشکیل میشود که دو اوربیتال اتمی s که تقارن کروی دارند به همدیگر نزدیک شوند و یا دو اوربیتال اتمی p در امتداد یکدیگر به همدیگر نزدیک شوند. در این حالت همپوشانی این اوربیتالها اوربیتال مولکولی σ را میدهد. اوربیتال مولکولی π زمانی تشکیل میشود که دو اوربیتال اتمی p به صورت موازی به همدیگر نزدیک شوند. در این حالت همپوشانی این اوربیتالها اوربیتال مولکولی π را میدهد. منبع: ویکی پدیاانواع اربیتالهای مولکولی
اربیتال مولکولی پیوندی
اوربیتال مولکولی ضدّ پیوندی
انواع اوربیتالهای مولکولی برحسب سطح انرژی
نمادهای اوربیتالهای مولکولی
تشکیل اوربیتالهای مولکولی از اوربیتالهای اتمی
دیدکلی |
ادامه مطلب ...
دکتر شهرام یزدانی /دانشیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
اعلام میانگین ضریب هوشی 84 برای ایرانیها، سبب تعجب بسیاری از نخبگان ایران گردید. عدهای با انکار این آمار درصدد اعتراض به آن برآمدهاند، اما برای اینجانب، این آمار هیچگونه جای تعجبی نداشت، زیرا این موضوع را در سال 1379 در سخنرانی در سازمان مدیریت و برنامهریزی تحت عنوان نظریه ترقیق هوشی (Intellectual Dilution) پیش بینی کرده بودم. در این مقاله به اختصار علل افت میانگین ضریب هوشی در کشور را بررسی خواهم کرد و سپس به راهکارهای مقابله با این رخداد تلخ خواهم پرداخت.
ضریب هوشی چیست و اهمیت آن در چیست؟
ضریب هوشی IQ یک نسبت است که از تقسیم سن عقلی بر سن تقویمی ضربدر صد به دست میآید. اگر سن عقلی با سن تقویمی یکسان باشد، ضریب هوشی صد میشود ولی در بعضی مواقع در بعضی افراد سن عقلی بیشتر میشود که این فرد هوشی بیشتر از سایر افراد دارد.
برای به دست آوردن سن عقلی راههای زیادی وجود دارد و معمولا کارشناسان از تستهای خاصی استفاده میکنند که جنبههای مختلفی مانند تشخیص الگوها، قدرت حافظه کوتاه مدت، استفاده فرد از واژهها، سرعت محاسبه فرد، درک روابط یا جبر، اطلاعات عمومی، محاسبات ریاضیات، درک فضایی، منطق و املا را ارزیابی میکند.
اخیرا در مورد صحت نتایج آزمونهای هوش متداول شبهات زیادی وارد شده است. انجمن روانشناسی آمریکا در سال 1995 هوش را به عنوان «توانایی فهم مسایل پیچیده، انطباق موثر با تغییرات محیطی، یادگیری به دنبال تجربیات، استفاده از اشکال مختلف استدلال و فایق آمدن بر مشکلات از طریق تفکر» تعریف کرده است.
این انجمن بر این موضوع تاکید دارد که آزمونهای متداول هوش به هیچ وجه توانایی سنجش چنین سازه انتزاعی پیچیدهای را ندارد. مطالعات متعدد، ارتباط مثبت و قوی بین ضریب هوشی با موفقیت تحصیلی، میزان درآمد، سطح سلامت، طول عمر و سطح اجتماعی و ارتباط منفی و قوی با بیکاری و ارتکاب جرایم را نشان داده است. به این ترتیب موضوع ضریب هوشی پایین یا افت ضریب هوشی و در مقابل آن سازوکارهای ارتقای ضریب هوشی به یک مقوله راهبردی اجتماعی و اقتصادی در بسیاری از کشورها تبدیل شده است. به این ترتیب دستیابی به میانگین ضریب هوشی بالاتر یکی از ابزار توسعه و به طور همزمان یکی از دستاوردهای مهم توسعه محسوب میگردد.
ضریب هوشی اقوام و ملل
مطالعات فراوانی روی تفاوت متوسط ضریب هوشی در کشورهای مختلف صورت گرفته است.
میانگین ضریب هوشی در آمریکا و انگلستان حدود 100 است. این عدد برای شهروندان ژاپنی، چینی، کرهای، هنگ کنگی و تایوانی 105 و برای ترکیه، کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا بین 78 و 90 و برای کشورهای آفریقایی
مطالعه جریانی است که در طی آن شخصی مطلبی را از نوشته یا موضوعی دریافت میکند.
اقسام مطالعه
مطالعه برای زیاد کردن علم و سواد
مطالعه برای پرکردن اوقات بیکاری و سرگرمی
مطالعه برای پیداکردن جواب سوالی
گروههای مطالعه کننده
گروه اول کسانی است که با صدای بلند مطالعه میکنند.
گروه دوم کسانی است که با زمزمه مطالعه میکنند.
عیوب این دو گروه این است که مزاحم دیگران میشوند، در وقت بیشتری مطالب کمتری را میخوانند، چون انرژی بیشتری مصرف میکنند زود خسته میشوند.
گروه سوم کسانی است که با چشمانشان میخوانند (گروه صامت خوان).
حسن کار این گروه این است که مزاحم دیگران نمیشوند، از مطالعه خسته نمیشوند، چون خوب میتوانند حواس خود را جمع کنند در نتیجه بهتر یاد میگیرند، در وقت کمتر مطالب بیشتری را میخوانند.
عوامل موثر در یادگیری
داشتن هدف و انگیزه ، میل داشتن به یادگیری ، تمرکز حواس (جمع کردن کلیه حواس) ، واکنش فعال (خط کشیدن به زیر کلمات مشکل و جملههای مهم) ، حداقل یکبار مرور .
چگونه تمرکز حواس داشته باشیم؟
وضعیت جسمی : هنگام مطالعه بدنمان باید کاملا راحت باشد.
مکان مطالعه : مکان مطالعه باید بدور از سروصدا بوده ، همچنین زیاد گرم ، سرد و یا کمنور نباشد و بهتر است محلی که در آن مطالعه میشود با رنگ سبز نقاشی شده باشد و باید در اتاق مطالعه گلهای طبیعی با رنگهای سبز و زرد موجود باشد و محل مطالعه نزدیک به آشپزخانه و پرنور هم نباشد.
زمان مطالعه : درسهایی که نیاز به حفظ کردن ندارند بلکه به فکر کردن نیاز دارند (مانند دروس ریاضی و فیزیک) باید به موقع صبح خوانده شود. و درسهایی که نیاز به حفظ کردن دارند باید موقع شب و قبل از خواب و استراحت خوانده شوند.
چند توصیه مهم
وضو گرفتن
خواندن دعای مطالعه
هیچوقت با شکم و معده پر و یا خالی مطالعه نکنیم.
فاصله چشمان تا کتاب حداقل 40 سانتیمتر باشد.
پشتمان نباید خم شود برای این کار بهتر است بر روی میز و صندلی مطالعه کنیم.
در حال درازکش نباید مطالعه کنیم.
خود را مقیّد نکنیم که حتما این مقدار کتاب را بخوانیم.
عمیق و با فکر مطالعه کنیم.
از انجام کارهای دیگر در موقع مطالعه خودداری کنیم.
روش تقطیع و فراخنای حافظه
در مورد اکثر افراد گنجایش حافظه کوتاه مدت نمیتواند به بیش از 2±7 افزایش یابد. با وجود این میتوان اندازه قطعهها را افزایش داد و از این راه بر تعداد مادهها در فراخنای حافظه افزود. به عنوان مثال برای یادآوری 12 رقم 92-318-1499-231 میتواند آنها را در سه دسته چهارتایی دسته بندی کرد: 1892-4993-2311 و به راحتی 12 رقم را یادآوری کرد.
روش تصویر سازی ذهنی و رمز گردانی
هر وقت یک جفت واژه با یک تصویر ذهنی به هم ربط داده شوند، یادآوری آنها ، آسانتر میشود. هنگامی که ما دو واژه پروانه و کتاب را با یک تصویر ذهنی به هم ربط میدهیم، احتمالا یک پیوند معنادار بین آن دو برقرار میکنیم. این اصل عمده زیربنای بسیاری از نظامهای یادیار است. روش مکانها و روش واژه کلید از انواع نظامهای معروف یادیار هستند.
روش مکانها
این روش به ویژه در مواردی موثر است که با ردیف منطقی از مادههای دلبخواهی مانند واژههای نامربوط به یکدیگر سروکار داشته باشید. گام نخست این است که
دید کلی
استرس (فشار روانی) به هر علتی باشد، در جسم تعداد زیادی تغییرات فیزیولوژیک کوچک و بزرگ بوجود میآید. این تغییرات که در چندین مرحله بوجود میآید، جسم را در مقابل عامل استرسزا (فشارآور) آماده میکند، ولی در دراز مدت میتواند مقاومت بدن را در مقابل بیماریها تضعیف کند. مهمترین دستگاههایی که تغییرات در آنها بوجود میآید، دستگاه عصبی خودکار (دستگاه سمپاتیک و پاراسمپاتیک) است.
تغییرات فیزیولوژیک استرس
در استرسهای ضعیف در دستگاه پاراسمپاتیک (parasympathetic sestem) سرعت ضربان قلب را کاهش میدهد و فشار خون را پایین میآورد، در حالی که حرکات ماهیچهای معده و روده را افزایش میدهد. این در حالی است که شرایط استرسزای شدید دستگاه سمپاتیک (sympathetic sestem) فعال شده و باعث افزایش تعداد ضربانهای قلب و تعداد نفس کشیدنها میشود، حرکات ماهیچهای معده را کند میکند و رگهای خونی را منقبض و فشارخون را بالا میبرد. همچنین برخی هورمونها از جمله آدرنالین (Adrenaline) ، کورتیزول (Cortisol) را آزاد میسازد. این هورمونها چربیها را به جریان خون وارد میکند و در نتیجه برای ارگانیسم انرژی فراهم میشود.
مراحل تغییرات فیزیولوژیکی ناشی از استرس
مرحله اول؛ اعلام خطر (هشدار)
در این مرحله ارگانیسم از طریق فعال کردن دستگاه سمپاتیک در مقابل عوامل استرسزا واکنش میدهد. بنابراین ارگانیسم مقدار زیادی انرژی در اختیار میگیرد، بیشتر دقت میکند و آماده میشود که با عامل استرسزا مبارزه کند.
مرحله دوم؛ مقاومت
اگر عامل استرسزا همچنان حضور داشته باشد، ارگانیسم به مرحله مقاومت وارد میشود. در این مرحله اعلام خطر از بین میرود و ارگانیسم خود را باعامل استرسزا انطباق میدهد. برای مثال ، اگر ارگانیسم دچار بیماری باشد، میزان مقاومت او در برابر بیماری به بالاترین حد طبیعی افزایش مییابد. این مرحله برای ارگانیسم مرحله پرزحمتی است.
مرحله سوم؛ فرسودگی
ادامه طولانی مدت عامل استرسزا دیر یا زود مرحله فرسودگی را به همراه میآورد. در جریان این مرحله پایانی نشانههای آشکار کننده هشداری ظاهر میشود، مقاومت در مقابل بیماری کاهش مییابد، انرژی لازم برای سازگاری از بین میرود و در نهایت مرگ از راه میرسد.
استرس و دستگاه ایمنی
تغییرات فیزیولوژیک ناشی از استرس میتوانند فعالیت دستگاه ایمنی بدن را مختل کنند و تضعیف دستگاه ایمنی ، بدن را برای ابتلا به تعداد زیادی از بیماریهای جسمی و روانی آماده میکند. مطالعات نشان میدهد که استرسهای شدید ، مثل : عزا ، جراحی ، محرومیت از خواب ، در دستگاههای ایمنی بدن تغییر شکلهایی بوجود میآورد. بین این تغییر شکلها و میزان بالای هورمونهای ناشی از استرس ، نظیر اپی نفرین (Epinephrine) و نور اپی نفرین (Norepinephrine) و کورتیزول رابطه پیدا شده است. به نظر میرسد که حضور این هورمونها معمولا پیش از تضعیف دستگاه ایمنی و بروز بیماریهای عفونی صورت میگیرد.
استرس و بیماریهای خطرناک
در تحول و گسترش تعداد زیادی از بیماریهای جسمی بویژه رماتیسم ، التهاب کیسه صفرا ، میگرن ، آسم ، اختلالهای معده و روده و بیماریهای قلبی و سرطان عوامل روانی در کنار سایر عوامل نقش مهمی دارند. این بیماریها تحت عنوان بیماریهای روان تنی (Psycho_Somatic) مورد بحث قرار میگیرند. در زیر نقش استرس در دو بیماری سرطان و بیماریهای قلبی را مورد بررسی قرار میدهیم:
نقش استرس در بیماری سرطان
ریشه سرطان را سلولی تشکیل میدهد که بدون کنترل تکثیر میشود، سلولهای تکثیر شده به تدریج بر سلولهای سالم هجوم میبرند، آنها را معیوب میکنند، یا از بین میبرند، بافتها و اعضای بدن را تخریب میکنند و بدین وسیله موجب مرگ میشوند. هر چیزی میتواند علت سرطان باشد. سیگار ، مواد شیمیایی ، تغییرات زیست شیمیایی بدن و … .
اکثر مردم باور نمیکنند که رفتار نیز میتواند این عوامل را تحت تاثیر قراردهد. مثلا سیگار کشیدن نوعی رفتار است که تعدادی از انسانها انجام میدهند، در حالی که رفتار انسان نباید طوری باشد که او را در معرض عوامل خطرساز قرار دهد. در حالی که اجتناب از عوامل سرطانزا به علت عادتهای عمیق و ریشهدار پیچیده دشوار و با استرسهای فراوان همراه است.
نقش استرس در بیماریهای قلبی
بیماریهای قلبی عبارت از کلیه نارساییهایی است که بر اثر کارکرد بد ماهیچههای قلب بوجود میآید. عواملی از قبیل سیگار کشیدن ، چاقی و رژیم غذایی پرچربی ، نبود فعالیت بدنی و ورزش ، ویژگیهای شخصیتی و استرس در این بیماری نقش دارند. در موقع بروز شرایط استرسزا دستگاه سمپاتیک فعال شده هورمونهای اپی نفرین و نور اپی نفرین را به مقدار زیاد وارد جریان خون مینماید، تا با افزایش ضربان قلب انرژی لازم از طریق چربیهای ذخیره تامین شود.
حال اگر فعالیت جسمی صورت گیرد، ارگانیسم این چربیها را ستفاده میکند و هیچ عارضه ثانوی زیانآوری ایجاد نخواهد شد، ولی اگر هیچ فعالیت جسمی صورت نگیرد، چربی وارد شده به خون به دیوارههای رگهای خونی خواهند چسبید و رسوبهای چربی را تشکیل خواهند داد. با تراکم این رسوب جریان خون به طرف ماهیچههای خون کند و حتی قطع خواهد شد و در نتیجه حمله قلبی پیش خواهد آمد.
همچنین پیش از بروز حمله قلبی اگر فرد در محیطهای استرسزا فعالیت کند، به افزایش ضربان قلب منجر خواهد شد، ولی چون قلب نارسایی دارد، توان این افزایش ضربان را نخواهد داشت و این موضوع به حملههای دیگر منجر شده و ممکن است به مرگ فرد منتهی شود
اگر برنامه ریزی کنید اکر هدفمند باشید همیشه در زندگی پیروزید
عوامل موفقیت
ماهمیشه صداهای بلند را می شنویم، پر رنگ ها را می بینیم، آسان ها را می خواهیم... غافل از این که خوب ها سخت می آیند، بی رنگ می مانند و بی صدا می روند.احتمالا تا به حال با افراد درمانده ای مواجه شده اید که علت ناکامی های خود را نیازهای مالی ، بی عدالتی، وضعیت خانوادگی، شرایط محیطی یا محدودیت های اجتماعی و عدم توجه مسئولین به مشکلات آن ها می دانند.اگر به زاویه دید آن ها در مقابل مشکلات گوناگون دقت کرده باشید، متوجه می شوید که مقصر اصلی در عدم پیشرفت و بالا بردن سطح توانایی هایشان، خود این افراد هستند نه آن چیزی که به عنوان عامل ناکامی (در حقیقت باز دارنده) در ذهن خود می پرورانند.اصولا همین طرز تفکر افراد ناکام، عمده تفاوت آن ها با اشخاص موفق است که با گذشت زمان، فاصله ای جبران نشدنی را در بین این دو گروه به وجود می آورد.
یکی از مهمترین سوالات این است که برای موفقیت در آزمون چه عواملی موثرند ؟
شاید اگر سوال را کلی تر مطرح کنیم بهتر باشد. یعنی بپرسیم که کلا برای موفقیت چه باید کرد ؟ یعنی ما هر هدفی را که انتخاب کردیم چه کنیم تادرآن موفق شویم؟
مطمئنا اگر خیلی سخت نگیریم هر کسی می تواند به این سوال پاسخ دهد
می توان گفت برای موفقیت در هر کاری عامل اصلی تلاش است. لیس للانسان الا ماسعی
تلاش زیاد می تواند باعث موفقیت شود. همیشه از هر فرد موفقی که علت موفقیت او را می پرسیم همین پاسخ را می شنویم. یعنی تلاش
اما گاهی اوقات این کلمه حالت شعاری دارد. زیرا گاهی ما هدفی را انتخاب می کنیم وسعی می کنیم در جهت رسیدن به آن تلاش کنیم اما هیچگاه نمی توانیم در آن حد که لازم است و در حد استاندارد تلاش و فعالیت از خود نشان دهیم.
اینجا دلیل چیست و چرا به اندازه ای که دیگران از خود فعالیت نشان داده و می دهند ، این فعالیت در ما دیده نمی شود
در این شرایط موضوع انگیزه و هدف گذاری صحیح مطرح می شود
در واقع ما در جهت اهدافی تلاش زیاد خواهیم کرد که برای رسیدن به آن هدف و کسب نتایج آن انگیزه بالایی داشته باشیم و نتایج و عواید دستیابی به آن هدف برای ما جذابیت زیادی داشته باشد
بنابراین قبل از اینکه در یک زمینه خاص شروع به فعالیت کنیم و در واقع هدف خاصی را بری خود انتخاب کنیم باید از انگیزه خود در آن زمینه اطمینان پیدا کنیم و مطمئن شویم که بدون شک آن هدف آنقدر برای ما اهمیت دارد که در جهت رسیدن به آن تمام سختیها را تحمل خواهیم کرد و در این مسیر ثابت قدم خواهیم بود.
اینجاست که آن مطلب ابتدایی معنا پیدا می کند. یعنی آنجا که موضوع بحث را کلی تر کردیم و بجای بحث روی عوامل موفقیت در کنکور به بحث روی عوامل موفقیت اشاره کردیم
یعنی ما نبایستی خود را در یک زمینه محدود کنیم بلکه بایدتلاش خود را در مسیر آن هدفی صورت دهیم که واقعا بیشترین ارزش و اهمیت را برای ما دارد حال این هدف ممکن است موفقیت در کنکور نباشد
بنابراین هدف گذاری صحیح در آن جهتی که بیشترین انگیزه در آن وجود دارد یکی از عوامل موفقیت است.
اما بازهم در عین حال همه ما در زندگی روزمره افرادی را می بینیم که همیشه در حال فعالیتند و به سختی تلاش می کنند اما چندان موفق به نظر نمی رسند و یا حتی در زمینه مورد نظر ما یعنی کنکور افراد زیادی وجود دارندکه واقعا سخت تلاش می کنند اما نهایتا جواب نمی گیرند و ناکام می مانند.
حال سوال این است که پس چرا تلاش این افراد پرانگیزه منجر به موفقیت نمی شود؟
عامل دیگری که مطرح می شود ، عامل «آگاهی» است
مسلما تلاش کور و ناآگاهانه منجربه موفقیت نخواهد شد
اگر شما آدرس مقصد خود را نداشته باشید هرچقدر هم که طی مسافت کنید به مقصد نخواهید رسید.
«کسی که راه را نمی شناسد حتی ممکن است در چاه نیز بیفتد»
بنابراین بهتر است در کنار عبارت «تلاش عاشقانه» کلمه آگاهی را هم اضافه کنیم و عبارت «تلاش عاشقانه و آگاهانه» را بکار ببریم
آگاهی را می توانیم از منابع مختلف مرتبط با موضوع مورد نظر و خصوصا افرادی که قبلا این راه را رفته اند بدست بیاوریم
در نهایت پس از اینکه ما با انگیزه کافی هدف گذاری درستی انجام دادیم و اطلاعات کافی در زمینه هدف بدست آوردیم حال نوبت به تعیین کیفیت و چگونگی فعالیت و تلاش ما می رسد
در حقیقت این موضوع همان بحث برنامه ریزی است
یعنی یکی ازعوامل مهم موفقیت ، برنامه ریزی صحیح ، منظم ، دقیق و واقع بینانه و اجرای قوی آن برنامه است
-عواملی که در فوق ذکر شد عواملی است که در حیطه وظایف خود ماست و این عوامل همگی در یک طرف و یک کفه ترازو قرار دارند
آگاهی از آخرین اخبار آموزشی و علمی ، اطلاع رسانی جامع، نکات آموزشی و ارتباط با پشتیبان در www.saeed87.blogsky.com
پست الکترونیکی : chemist.saeed66@yahoo.com saeed@chemist.com
یکی از عوامل استرسزا برای هر دانشآموز کنکوری، عدم اجراء
برنامههای اوست. دانشآموز پیش از دیگران از اجراء نکردن برنامههای خود دچار
نگرانی و پشیمانی میگردد. هر چند که تکرار این موضوع بهتدریج به یک عادت تبدیل
میشود.
پس لازم است بدانیم چه دلایل مهمی مانع اجراء برنامههای ما میشود.
بدیهی است عدم توجه به نکات گفته شده در بحث قبلی از مهمترین عوامل مؤثر در این
مورد هستند، بهطور مثال دانشآموزی که توان مطالعاتی او در روز یک ساعت است به
یکباره تصمیم میگیرد، روزانه شش ساعت مطالعه کند.
برای افزایش ساعات مطالعه
باید به یک مدل افزایش تدریجی متناسب با توان شخصی روی آوریم. ”هفته اول (۱ ساعت)،
هفته دوم (۱ ساعت و نیم)، هفته سوم (۲ ساعت و نیم)، هفته چهارم (۳ ساعت و نیم)،
هفته پنجم (۴ ساعت و نیم)، هفته ششم (۵ ساعت و نیم تا ۶ ساعت).
به این معنی که پیشبینی نکردن اتفاقاتی که در طول روز یا هفته میتواند مانع اجراء برنامه باشند قطعاً دانشآموز را دچار مشکل میسازد.
گاهی اوقات با مشاورانی روبهرو میشویم که بهدلایل معقول و یا
نامعقول برای تمام دانشآموزان یک کلاس (با توانها و ویژگیهای گوناگون) یک برنامه
درسی واحد را ارائه میدهند.
یک دانشآموز باید بداند اینگونه برنامهها،
کلیات را شامل میشود و لازم است خود او با فکر و اندیشه نسبت به تعدیل و یا
تغییرات لازم در برنامه (براساس شرایط و مشخصات فردی خود) اقدام نماید یا قابلیت
اجرائی آن تضمین گردد.
بارها شاهد بودهایم که بهدلیل وابستگیهای عاطفی دوران جوانی برنامههای مطالعاتی اجراء نمیشوند. مثلاً بهراحتی برنامه یک دانشآموز به سبب یک اتفاق ناگوار عاطفی نظیر دعوا دچار اختلال میگردد و به اصطلاح معروف برای دانشآموز هیچ حس و حالی برای درس خواندن باقی نمیماند.
برای ایجاد یادگیری، آزمون یکی از عوامل تٲثیرگذار است بنابراین در این زمینه به نکات زیر توجه کنید:
در این مقاله با روش های درست درس خواندن و شرایط آن آشنا می شوید . قبل از انجام هر کاری باید مراد و منظور آن کار را دانست. برای آشنایی با مطالعه نیز بدانیم که مطالعه به چه معناست . تعریف مطالعه : مطالعه یک فرآیند شرطی و اکتسابی جهت افزایش معلومات است حال به بررسی منظور این تعریف می پردازیم . الف ـ فرآیند : فرآیند یعنی مرحله به مرحله روند، پروسه ، یعنی مطالعه باید دارای بخشهای مختلفی مثل گرم کردن، ایجاد آمادگی ، پیش مطالعه و . . . باشد . ب ـ شرطی : شرطی یعنی اینکه یک سری شرایطی دارد و از همه مهمتر یعنی عادت کردن یعنی باید در طول سال تحصیلی به یک روش خاص عادت کرد . ج ـ اکتسابی : اکتسابی یعنی به دست آوردن پس باید روش مطالعه را یاد گرفت . برای شرطی شدن نسبت به مطالعه باید شرایط زیر را لحاظ کرد : الف : مکان مطالعه ویژگیهای مکان مطالعه : ۱ ـ مکان اتاق مطالعه : مکان مطالعه باید ثابت باشد ( اصطلاحاً Nichae باشد ) و این جای ثابت باید حتماً پشت میز باشد . مطالعه روی زمین، روی تخت و یا در حال راه رفتن به درد نمی خورد . حتی گذشتگان نیز روی زمین درس نمیخوانده اند و از میزهای کوچکی برای کارهای نوشتنی و خواندنی خود استفاده می کردهاند . ۲ ـ نور اتاق مطالعه : اگر از لامپ مهتابی استفاده می شود زیاد مناسب نیست و اگر از نور چراغ مطالعه به تنهایی استفاده می شود باز هم مناسب نیست و بهتر است این دو را ترکیب کرد تا در موقع درس خواندن هم طیف زرد و هم طیف سفید را داشته باشیم تا چشم ها خسته نشود. نکته دیگر در باب نور مطالعه این است که حتماً در موقع مطالعه پیرامونتان روشن باشد و فقط محلی که درس می خوانید روشن نباشد. ۳ ـ دمای اتاق مطالعه : دمای اتاق باید حدود C 25 باشد و برای این منظور لازم نیست تا یک دماسنج به اتاق وصل کنید و اگر بالاتر از ۲۵ درجه بود کولر را روشن و اگر زیر ۲۵ درجه بخاری را روشن کنید ، منظور این است که با لباس راحتی در اتاق خود راحت باشید ولی اگر سرمایی هستید بهتر است لباس بیشتری بپوشید و اتاق را زیاد گرم نکنید چرا که یکی از عوامل حواس پرتی و ایجاد خواب آلودگی گرمای زیاد اتاق مطالعه است . ۴ ـ دکور اتاق مطالعه : دکور اتاق هر چه سادهتر و ثابت تر باشد بهتر است یعنی به عبارت بهتر مرتب دکور اتاق را تغییر ندهید و سعی کنید به یک وضعیت عادت کنید و در ضمن چیزی که تداعی کننده خاطره خاصی باشد در اتاقتان وجود نداشته باشد مثل عکس، پوستر و یا یک مجسمه که یادآور خاطره یا مسئله خاصی باشد. عکسهایی را که به در و دیوار باشد نه به کل اتاق چون هر چقدر فضای دیدتان محدودتر باشد میزان حواس پرتی تان هم کمتر خواهد بود . ۵ ـ برتری خانه : بهترین جا برای درس خواندن منزل است ولی اگر نمیتوانید در خانه درس بخوانید حالا به هر دلیل، چه به دلیل جمعیت زیاد وسروصدا و یا سکوت بیش از حد، می توانید از کتابخانهها و فرهنگسراها استفاده کنید فقط توجه داشته باشید که بروید کتابخانه درس بخوانید نه اینکه مرکز مشاوره و راهنمایی باز کنید و به جای خواندن وقتتان به امور دیگر صرف شود و به عبارت دیگر تلف شود . ۶ ـ نقش موسیقی: درباره موسیقی نتایج ضد و نقیض فراوانی منتشر شده است که خلاصه آن این است که درس خواندن با موسیقی گوش دادن جور در نمی آید هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. پس سعی کنید اگر عادت دارید در موقع درس خواندن با ضبط درس بخوانید حتماً این عادت را کنار بگذارید و سعی کنید رویکرد مطالعه خود را تغییر دهید چون بعضی ها می گویند برای مطالعه دروس عمومی حواسمان پرت می شود ولی در موقع تست زدن و مطالعه دروس اختصاصی موسیقی مشکلی ایجاد نمیکند که خودتان بهتر می دانید که ایجاد می کند پس سعی کنید صادقانه درس بخوانید و با خود روراست باشید تا موفق شوید . زمان مطالعه : خلاصه کلام، هیچ قانونی برای زمان مطالعه نداریم . هر وقت که راحت بودید همان موقع بهترین زمان برای درس خواندن است حال ممکن است این زمان ۳ صبح باشد یا ۱۲ شب مهم این است که شما در چه زمانی راحت تر هستید که درس بخوانید ولی ۳ زمان در یادگیری خیلی مهم است که بهتر است در این زمانها درس بخوانید : ۱ ـ اول صبح : به دلیل اینکه تازه از خواب بیدار شدهاید و ذهنتان منع قبلی ندارد و مطالب را به راحتی در خود نگه می دارد . پس در برنامه روزانه خود طوری عمل کنید که حتماً اول صبحها نیم یا یک ساعت بتوانید درس بخوانید . فقط دقت داشته باشید وقتی از خواب بیدار میشوید در یادگیری اختلال صورت می گیرد و حتماً یک یا چند حرکت کششی انجام بدهید . آب میوه یا میوهای میل کنید تا این اختلال برطرف شود و بعد درس خواندن را شروع کنید و بهتر است درسهای سخت را اول صبح بخوانید این درس سخت می تواند ریاضی یا ادبیات باشد و این بستگی به شما دارد . ۲ ـ آخر شب : به دلیل اینکه بعد از درس می خوابید و منع بعدی ندارید . مطالب فرصت پیدا می کنند تا از نیمکره راست که جایگاه حافظه کوتاه مدت است وارد نیمکره چپ که جایگاه حافظه بلند مدت است بشود برای همین یادگیری افزایش پیدا می کند و حیف است که شبها جلوی تلویزیون بخوابید سعی کنید روی دفتر و کتاب خوابتان ببرد و آخر شب درسهای دوست داشتنی را بخوانید نه درسهای که حکم لالایی دارند و می خوانید و می خوابید . ۳ ـ دو ساعت قبل از غروب آفتاب : به دلیل کاهش اشعه کیهانی و نوع رابطه خورشید با زمین اختلال حواس کم می شود. پس سعی کنید این زمان صرف امور پیش پا افتاده نشود مثلاً اگر می خواهید اتاقتان را مرتب کنید به جای قبل از غروب بعد از غروب این کار را انجام دهید . زمانهای نامناسب مطالعه : ۱ ـ با شکم پر درس خواندن مناسب نیست : حتماً بین وعده غذایی مثل نهار و شام و آغاز مطالعه حداقل نیم ساعت فاصله باشد .
ب : زمان مطالعه
ج : روش یا تکنیک مطالعه
۲ ـ با شکم خالی درس خواندن نیز مناسب نیست : اگر گرسنهتان است ولی قسمتی از درستان هم مانده است ، اشکالی ندارد یک میوه یا شیرینی میل بفرمایید و سپس برگردید و درستان را بخوانید